30nama film cinema
|
تاريخچه تلويزيونتاريخچه فن آوري تلويزيون ميتواند به دو بخش تقسيم شود : پيشرفتهايي كه به اصول و قواعد الكترونيكي و مكانيكي وابسته هستند. و ديگر پيشرفتهايي كه صرفاً وابسته به اصول الكترونيكي هستند در دومين مورد كه در تمامي تلويزيونهاي مدرن بكار رفته شده، نيز نميتوان ديدگاههاي مربوط به سيستمهاي مكانيكي و اختراعات آن را ناديده گرفت. «كلمه تلويزيون» يك لغت تركيبي است كه از زبانهاي لاتين و يوناني برگرفته شدهاست. لغت Tele در زبان يونان به معني «دور» و كلمه vision در لاتين به معناي «ديد» است اين لغت اغلب به طور مختصر به شكل TV نوشته ميشود.تلويزيون مكانيكينهاد (ماهيت) اصلي سيستم تلويزيوني كنوني، از كشف قابليت نوررساني سلينوم به وسيله «ويلوجي باي اسميت» در سال ۱۸۷۳ و اختراع يك ديسك آستن به وسيله ” پاول گاتليب نيپكو (Paul Gottlieb Nopkow) در سال ۱۸۸۴ ميلادي شكل گرفت.نيپكو يك دانش آموز آلماني در سال ۱۸۸۴ نخستين سيستم تلويزيوني الكترومكانيكي را اختراع كرد. طرح چهارچوب شكل نيپكو، به عنوان نخستين تلويزيون مطرح شد. «كنستانتين پرسكي» لغت تلويزيون را در مقالهاي در «كنگره بين المللي الكتريسته» در نمايشگاه بين المللي جهان در پارس در ۲۵ اوت ۱۹۰۰ مطرح كرد. مقاله پرسكي فن آوريهاي موجود در بخش الكترومكانيكي را مورد بررسي قرار داد.استفاده از نورسلينوم و ديسك اسكن نيپكو، نخستين استفاده عملي از تركيب تصاوير و عكسها است كه كمك كرد تا در اولين دهه قرن ۲۰ تصاوير ترام دار به وسيله كپي برداري از خطوط تلفن و تلگراف به عنوان يكي از خدمات مطبوعاتي پخش شود. با اين وجود اين يافتهها در زمينه فن آوري لامپ تقويت صوتي تا سال ۱۹۰۷ عملي نشد. نخستين نمايش از پخش آني تصاوير دو صوتي (dv,tone) بوسيله «جورجزديگنوكس» و «اي فورينر» با استفاده از يك غلتك چرخان به عنوان اسكنر و يك ماتريكس با لامپهاي سلبنيوم ۶۴ به عنوان ريسيور در سال ۱۹۰۹ در پاريس صورت گرفت. در سال ۱۹۱۱ ميلادي «بوريس رونسيگ» و دانشجويش «ولادميركوسها وريكين» با استفاده از يك اسكنر مكانيكي غلتكي شكل، يك سيستم تلويزيوني را ايجاد كرد كه به عقيده خود ورسكين، تصاوير بسيار ساده را از طريق سيمها به بخشهاي الكترونيكي ريسيور منتقل ميكرد. ولي تا اين سيستم جابجايي تصاوير امكان پذير نبود؛ چرا كه حساسيت اسكنر كافي نبوده و لامپ سلنيوم بسيار عايق بندي بود.در ۲۵ مارس ۱۹۲۵ يك مخترع اسكاتلندي با نام جان لوگي بِرد در فروشگاه زنجيرهاي سلفريجز در لندن تصاويري متحرك به صورت سايه نما در تلويزيون را به نمايش گذارد. اما در صورتي كه تلويزيون به معناي پخش تصاوير زنده، متحرك و تدام دار و نه تصاوير سايه نما و دو صوتي تعريف شود، بگيرد نخستين بار به اين فن آوري در دوم اكتبر ۱۹۲۵ دست يافت. وي سپس نخستين نمايش عمومي از يك سيستم تلويزيوني فعال را به اعضاي موسسه سلطنتي و يك گزارشگر روزنامه در ۲۶ ژانويه ۱۹۲۶ در آزمايشگاه خود در لندن ارائه كرد. برخلاف سيستمهاي الكترونيكي با چندين هزار خطوط قابل تجزيه، در مورد قبل، تصاوير اسكن شده به طور عمودي با استفاده از يك ديسك اسكنر با لنزهاي دوتايي مارپيچي، شكل اختراعي جان لاجي برد تنها ۳۰ خط قابل تجزيه براي ايجاد يك تصوير قابل درك از چهره انسان داشت.جان لوگي برد در سال ۱۹۲۷ سيگنالي را براي خطوط تلفن در فاصله ۴۳۸ مايلي بين شهرهاي لندن و گلاسگو فرستاد. در سال ۱۹۲۸ شركت توسعه سينما و تلويزيون بِرد نخستين سيگنال تلويزيوني بين اروپا و آمريكا را بين لندن و نيويورك پخش كرد. وي همچنين يك تلويزيون با رنگ الكترود مكانيكي، مادون قرمز و سه بعدي را با استفاده از لنزها، ديسكها و فيلترهاي اضافي به نمايش گذارد و همچنين در كنار اين تلويزيون يك سيستم ضبط ويدئويي را در سال ۱۹۲۷ ارائه كرد. كه هنوز هم وجود دارد. وي در سال ۱۹۲۹ در نخستين «دفتر خدمات تجربي تلويزيونهاي الكترو مكانيكي» در آلمان حضور يافت و در سال ۱۹۳۱ نخستين برنامه پخش زنده «اسپوم در باي» را ساخت.در سال ۱۹۳۲ دي تلويزيون با امواج مافوق كوتاه را ابداع كرد. سيستم الكترو مكانيكي بِرد در سال ۱۹۳۶ به بيشترين حد خود شامل ۲۴۰ خط در شبكه تلويزيوني BBC رسيد. و سپس «ماركوني رامي» سيستم تلويزيوني با ۴۰۵ خط تجزيه الكترونيكي را ابداع كرد.«چارلز فرانسيس جنكنيز» در ۱۳ ژوئن ۱۹۲۵ توانست در آمريكا با استفاده از يك اسكنر با ديسك لنزي شامل ۴۰۸ خط تجريه براي هر تصوير، در هر ثانيه ۱۶ تصوير از آسياب بادي عروسكي را از يك ايستگاه راديويي و رديابي به آزمايشگاه خود در واشنگتن منتقل كند.آزمايشگاههاي تلفني بل در مي۱۹۲۵ تصاوير ترام دار از اسلايدها را توليد كرد.با اين وجود دراماتيك ترين نمايش تلويزيوني در هفت آوريل ۱۹۲۷ به وسيله «هربرت اي آيوس» ارائه شد. وي با استفاده از تصاوير در مقياس كوچك (۵/۲ × ۱۲ اينچ) و در مقياس بزرگ (۳۰ × ۲۴ اينچ) در مسيري بين واشنگتن و نيويورك و از ويپاني تا نيوجرسي،سيستمهاي تلويزيوني را آزمايش كرد اشياء به وسيله نوريك اسكنر حاوي يك ديسك با ظرفيت ۵۰ روشن ميشدند كه اين دستگاه در هر ثانيه ۱۶ عكس برمي داشت.تلويزيون الكترونيكيدر سال ۱۹۱۱ يك مهندس با نام «آلن ارشيبا لد كمپل سؤنينتون» در خصوص جزئيات چگونگي شكل گيري يك تصوير الكترويكي دور با استفاده از لامپهاي اشعه كاتود مقالهاي در لندن ارائه كرد كه در روزنامه تا غير ارائه شد. اين مقاله كه بعدها در مقالهاي در سال ۱۹۰۸ در نشريه “Nature” (طبيعت) منتشر شد، نخستين مقاله توصيف سيستمهاي تلويزيونهاي الكترونيكي است كه اكنون هم مورد استفاده قرار ميگيرد. ساير سيستمها با استفاده از لامپ اشعه كاتود به عنوان ريسيور (گيرنده) مورد آزمايش قرار گرفتند. ولي ارائه مفهوم استفاده از آنها به عنوان يك فرستنده بسيار طولاني است و در اين متن نميگنجد. در اواخر دهه ۲۰ زماني كه هنوز تازه تلويزيونهاي الكترومكانيكي معرفي شده بودند، فيلوفانس ورشاو و لادميروري گين همچنان به طور جداگانه بر روي گونههاي مختلف لامپهاي فرستنده الكتريكي كار ميكردند. تلويزيوني كه بر پايه انتشار الكترون با تجمع الكترونهاي ثانويه در طول دوره اسكن كار ميكنند نخستين بار به وسيله يك مخترع مجاري به عنوان «كالمان يتهانيي» در سال ۱۹۲۶ ارائه شد. كه بعدها در سال ۱۹۲۸ اصلاحاتي نيز روي آن صورت گرفت. در ۷ سپتامبر ۱۹۲۷ ” فيلوفانس ورشاً با دوربين خود نخستين عكس را در آزمايشگاه خود در خيابان Green شماره ۲۰۲ برداشت كه اين عكس خط مستقيم سادهاي بود. در سال ۱۹۲۸ فارنس درشاسيتمي را راه اندازي كرد كه براي ارائه يك فيلم متحرك براي تلويزيون و مطبوعات كافي بود. در سال ۱۹۲۹ اين سيستم به وسيله حذف يك موتور ژنراتور اصلاح شد به گونهاي كه اين سيستم تلويزيوني اكنون هيچ بخش مكانيكي متحركي ندارد. در آن سال فارنس ورشا نخستين تصاوير زنده از انسان از جمله يك تصوير (۵/۰/۱۳) اينچي از همسرش با چشمهاي بسته را پخش كرد.فارنس ورشا نمايش عمومي را از يك سيستم تلويزيوني تمام الكترونيكي براي نخستين بار، در جهان، در ۲۵ اوت ۱۹۳۴ در موسسه فرانكلين در فيلادلفيا ارائه كرد. ساير مخترعين پيش از آن اجزاي چنين سيستمي را ارائه كرد. و يا سيستم الكترونيكي را با استفاده از تصاوير و يا فيلمهاي متحرك نشان داده بودند. ولي فارنس ورشا نخستين فردي بود كه همزمان از دوربينهاي الكترونيكي و گيرندههاي تلويزيوني الكترونيكي بهره جست و از آنها تصاوير زنده متحرك و ترام دار ساخت. ولي متاسفانه دوربينهاي وي به نور بسيار زيادي نياز داشتند. و اين باعث توقف در كار ميشد. «ولادميروري كين» نيز براي ايجاد تصاوير، اشعه كاتود را مورد بررسي قرار داد در سال ۱۹۳۱ وي و گروه پژوهشيش در آزمايشگاه RCA نخستين دوربين الكترونيكي را با موقعيت ساختند. فارنس ورشا معتقد بود اين اختراع، به اختراع دستگاه تجزيه تصوير وي در سال ۱۹۲۷ بسيار شبيهاست. و اين قضيه به دادگاه كشيده شود و حق به فارنس ورشا داده شد. در نوامبر ۱۹۳۹ پس از پايان جلسات دادگاه، گروه RCA به فارنس ورشا چكي به مبلغ يك ميليون دلار معادل (۸/۱۳ ميليون دلار در سال ۲۰۰۶) دادند. تاپدال وسيله به اختراعات وي مجوز داده باشند. در انگليس «ايساك لوئينرك» از نظر «وري كين» براي ساخت دوربينهاي اميترون استفاده كردند. كه اكنون در دوربينهاي مورد استفاده در شبكه BBC، بكار گرفته ميشود بدين وسيله در دوم نوامبر ۱۹۳۶ يك سروين متشكل از ۴۰۵ خط از استوديوها در «الكساندراپلس» راه اندازي شد و از يك دكل مخصوص بر بالاي يكي از برجهاي ويكتوريا براي مدت كوتاهي پخش شد. اين سيستم، مشابه سيستم مكانيكي بِرد ولي بسيار معتبرتر و واضح تر از آن بود. بدين ترتيب نخستين سرويس پخش برنامه منظم در جهان راه اندازي شد كه اين دكل هنوز هم مورد استفاده قرار ميگيرد.تلويزيون رنگياكثر پژوهشگران خدمات تلويزيوني، به وسيله ارائه نخستين سيستم تلويزيوني رنگي مكانيكي در سال ۱۸۸۹ در روسيه به اهميت رنگ در اين سيستم پي بردند. جان لوگي بِرد نخستين سيستم پخش رنگي برنامههاي تلويزيون را با استفاده از ديسكهاي اسكن، در ۳ ژوئيه ۱۹۲۸ ارائه كرد. اين ديسكهاي گيرنده و فرستنده به رسيد پيچهاي spiral سه دانهاي قطع ميشوند كه هر يك فيلتر و رنگ اوليه خاص خود را داشت. اين سيستم شامل سه منبع نور در انتهاي گيرنده و يك تغيير دهنده جريان براي تغيير نور دهي در آنها بود. در سال ۱۹۳۸ فن آوري پوشش سايه (shadow mask) براي تلويزيونهاي رنگي به وسيله در «ورنر فلچسيگ» در آلمان اختراع شد. تلويزيون رنگي در سال ۱۹۳۹ «در نمايشگاه بين المللي راديوئي» در برلين به نمايش گذارده شد در ۱۶ اوت ۱۹۴۴ بِرد يك نمايش تلويزيوني تمام رنگي الكترونيكي را در معرض نمايش گذارد كه در اين سيستم با ۶۰۰ خط رنگي بافت سه تائي با استفاده از شش اشكن براي ساخت هر تصوير بكار گرفته شده بود.تلويزيون در آمريكاي شماليآمريكا USAتلويزيون رنگي باتوجه به رقابت شديد سيستمهاي فني براي اعطاي مجوز بدينوسيله كميسيون فدرال ارتباطات براي مصرف تجاري، تاريخچه طولاني در آمريكا دارد. تلويزيون رنگي مكانيكي اسكن شده با استفاده از سه سيستم كامل با بافتهاي فوتو الكترونيكي، فيلترهاي رنگي، امپلي فاير و يك سري شيشه براي تبديل تصاوير آبي، سبز و قرمز به يك تصوير رنگي كامل در ژوئن ۱۹۲۹ توسط آزمايشگاههاي تل به نمايش گذارده شد. در دوره اسكنهاي الكترونيكي، نخستين نمايش تلويزيون رنگي در پنجم فوريه ۱۹۴۰ بود كه اين نمايش در آزمايشگاه RCA در نيوجرسي به اعضاي گروه پژوهشي FCC نشان داده شد. در اين تلويزيون يك گيرنده به وسيله تركيب نوري تصاوير از دو مجراي مختلف در يك صفحه تصاوير رنگي را توليد ميكردند. CBS در ۲۸ آگوست ۱۹۴۰ با استفاده از فيلم و در ۱۲ نوامبر ۱۹۴۰ با استفاده از دوربينهاي زنده بررسي ميدانهاي رنگي را آغاز كرد.سيستم ميدان رنگي زنجيرهاي در CBS تقريباً مكانيكي بود كه ديسك داخل آن از فيلترهاي سبز، آبي و قرمز ساخته شده بود و با سرعت ۱۲۰۰ دور در دقيقه در داخل دوربينهاي تلويزيون كار ميكرد. ديسك مشابهي نيز در مقابل لامپ اشعه كاتود در داخل دستگاه گيرنده (ريسيور) جا سازي شده بود. آخرين سيستم رنگي RCA با زنجيرهاي از نقاط، هيچ بخش متحركي نداشته و در آن از يك سري شيشههايي براي جداسازي و هدايت نورهاي سبز، قرمز، آبي از اشياء از سه لنز به سه لامپ اسكن و مدارهاي الكترونيكي استفاده شده بود كه به لامپها اجازه ميداد تا سيگنالهاي خود را نقطه به نقطه به صورت چرخشي بفرستند. اين سيگنالها به وسيله يك مدار ثانويه در گيرنده دسته بندي شده و به لامپهاي تصوير سبز، قرمز و آبي فرستاده شده و تا تركيب باسري دوم شيشهها به يك تصوير رنگي كامل تبديل ميشوند.NBC(تحت مديريت RCA) نخستين آزمايش تلويزيون رنگي را در ۲ فوريه ۱۹۴۸ صورت دادCBS آزمايشات روزانه ميدانهاي رنگي را در اول ژوئن ۱۹۴۱ آغاز كرد. اين سيستمهاي رنگي با دستگاههاي تلويزيون سياه و سفيد كنوني مطابقت نداشته و مانند تلويزيونهاي رنگي ديگر نيز در زمان حاضر در دسترس عموم نبودند. اين تستها تنها در معرض ديد مهندسان RCA و CBS و خبرنگاران دعوت شده صورت گرفت. «انجمن جنگ توليد» ساخت تلويزيون و تجهيزات راديويي را براي استفاده عموم از ۲۲ آوريل ۱۹۴۲ تا ۲۰ اوت ۱۹۴۵ متوقف كرد و هرگونه فرصتي را براي معرفي تلويزيون رنگي براي عموم از بين برد.پيشرفت در توليد تلويزيونهاي رنگي پس از جنگ به وسيله سه سيستم با رقابت براي كسب مجوز با استاندارد PCC براي پخش برنامههاي رنگي ادامه يافت. سيستم ميدان پياپي CBS كه بدون يك آداپتور با دستگاههاي سياه و سفيد موجود مطابقت نميكنند، سيستم RCA با سيستم زنجيرهاي نقاء كه در سال ۱۹۴۹ با دستگاههاي سياه و سفيد موجود سازگاري داشته و سيستم CTI كه در آن سه بتر و در پشت آن فيلترهاي رنگي بود كه تصاوير سبز، قرمز و آبي را بر روي يك لامپ تصوير مجزا توليد ميكرد و شامل يك گيرنده بود كه از لنزهايي در مقابل لامپ تصوير براي تركيب اين سه تصوير و ساخت يك تصوير بر روي صفحه نمايش استفاده در طول رقابتها براي دستيابي به مجوز FCC، CBS نخستين نمايش از تلويزيون رنگي را با ارائه يك ساعت برنامه رنگي به طور روزانه از شنبه تا دوشنبه در ۱۲ ژانويه ۱۹۵۰ در واشنگتن آغاز كرد و تا پايان ژانويه ادامه داد كه اين برنامهها بر روي گيرندههاي (۱۶-۸) اينچ قابل مشاهده بود باتوجه به رشد تقاضاهاي مردم، برنامههاي تلويزيوني با افزايش تعداد برنامههاي بعدازظهر از ۱۳ فوريه مجدد آغاز گرديد. CBS يك فهرست محدود از برنامههاي رنگي را از ايستگاه تلويزيوني WCBS خود در نيويورك از ۱۴ نوامبر ۱۹۵۰ آغاز كرد كه اين برنامهها دوشنبه تا شنبه با ۱۰ گيرنده رنگي در معرض ديد عموم بود. تمامي اين برنامهها با استفاده از دوربين رنگي متعلق CBS پخش شد. استوديوي پخش برنامهها در نيويورك از ۱۳ دسامبر با استفاده از كابل هم محور به استوديوي تلويزيوني WCAU در فيلادلفيا نيز گسترش يافت. پس از يك سري گزارشات كه در سپتامبر ۱۹۴۹ ارائه شد، FCC دريافت سيستمهاي RCA, CTI با مشكلات فني، توليد رنگ نامناسب و تجهيزات گزان همراه است بنابراين سيستم CBS به عنوان استاندارد بخش برنامههاي رنگي آمريكا در ۱۱ اكتبر ۱۹۵۰ انتخاب شد. قانون ناموفق RCA، نخستين سري پخش برنامههاي رنگي را تا ۲۵ ژوئن ۱۹۵۱ به تعويتي انداخت. مجدداً در پخش برنامهها محدوديت ايجاد شد. برنامهها، قابل مشاهده بر روي دستگاههاي سياه و سفيد نبودند و اينگونه گزارش شده بود كه تنها ۳۰ گيرنده رنگي در منطقه نيويورك در دسترس هستند. شبكههاي تلويزيون رنگي با سريالهاي روزانه «جهان از آن توست» و «خانه داران مدرن» هفته ديگري را آغاز كردند.در حاليكه پخش برنامههاي رنگي CBS به تدريج به ۱۲ ساعت در هفته افزايش يافته و اين شبكه رنگي تا شهر شيكاگو و به ۱۱ مركز ديگر گسترش يافت، موفقيت تجاري آن به دليل كمبود گيرندههاي رنگي مورد نياز براي ديدن برنامهها، مخالفت توليد كنندگان با ساخت آداپتور براي دستگاههاي سياه و سفيد موجود و عدم تمايل تبليغ كنندگان براي حمايت از شبكههاي غيرموفق، از بين رفت. CBS در آوريل يك توليد كننده تلويزيوني خريداري كرد و در سپتامبر ۱۹۵۱ توليد را آغاز كرد و تنها مدل رنگي CBS كلمبيا توليدي آنها بود. اما زمان براي جبران دير بود و تنها ۲۰۰ دستگاه توليد شد كه ۱۰۰ دستگاه آن به فروش رفت و CBS براي جلوگيري از خسارات، تمامي دستگاهها را برگرداند. صنعت تلويزيون آمريكا پيش از CBS، بوسيله ” كميته ملي سيستمهاي تلويزيوني آمريكاً در سالهاي ۵۳-۱۹۵۰ بوجود آمد و هدف اين كميته راه اندازي يك سيستم رنگي مطابق با دستگاههاي سياه و سفيد كنوني بوده كه استانداردهاي كيفيت FCC را نيزبا اجزاي سختافزاري RCA داشته باشد. زمانيكه CBS پيش از كنگره در ماه مارس ۱۹۵۳ اعلام كرد ديگر قصد توليد سيستمهاي رنگي را ديگر، راه براي ورود Ntsc براي دستيابي به مجوز FCC در ژوئن ۱۹۵۳ باز شد و اين شركت در ۱۷ دسامبر به اين مجوز دستيافت. نخستين برنامه تلويزيوني با استفاده از سيستم رنگي NTSC، پخش آزمايشي يك اپيسود از NBC در ۳۰ اوت ۱۹۵۳ بود. دستگاه رنگي RCA از سال ۱۹۵۴ :NBC نخستين برنامه رنگي را در اول ژانويه ۱۹۵۴ با نمايشي آغاز كرد كه در سراسر آمريكا بر روي گيرندههاي رنگي RCA، جنرال الكتريك، فيلكو، رتيئون، هاضمن، پسيفيك مركوري و… قابل دريافت بود. در ۲۸ فوريه تنها يك مدل رنگي «وستينگ هاوس» به قيمت ۲۹۵/۱ دلار معادل ۴۰۰/۹ دلار در سال ۲۰۰۶، در نيوبورك وجود داشت كه به طور كلي به عنوان نخستين گيرنده با NTSC رنگي، براي استفاده عموم تعيين شد. در آوريل مدل رنگي ارزان قيمت سري ساخت RCA به دلالان عرضه شد. نخستين سريال رنگي تلويزيون «سريال ازدواج» به عنوان يك سريال كمدي زنده در تابستان ۱۹۵۴ به وسيله NBC ارائه شد. سريال ادبي «تئاتر فورد» نخستين برنامه رنگي فيلمي شكلي بود كه در اكتبر به وسيله NBC ساخته شد. NBC كه شركت RCA را نيز تحت مديريت داشت، پيشتاز در برنامه سازي رنگي بود، چرا كه شركت RCA در دهه ۵۰ موفق ترين خطوط دستگاههاي رنگي را ارائه كرد و تا سال ۱۹۵۹ نيز تنها توليد كننده دستگاههاي رنگي بود. CBS و ABC نيز كه با توليد كنندگان چندان سازگاري نداشتند و مشتاق بر ادامه توليد رقيب خود نبودند؛ وارد بخش توليد دستگاههاي رنگي شدند.CBS تمامي برنامههاي رنگي منظم خود را در اين سالهاي ۱۹۶۰ و ۱۹۶۵ ارائه كرد؛ در حاليكه ABC نخستين سريال رنگي خود را تا سال ۱۹۶۲ به تعويق انداخت. شبكه «دو مونت» كه تا سال ۱۹۵۴ شاهد كاهش درآمد مالي بود، يكسال بعد از آن، ملذل شد. بنابراين تا سال ۱۹۶۴ تنها ۱/۳ درصد از تلويزيونهاي خانگي در آمريكا رنگي بودند. NBC با اعلام اينكه تمامي برنامههاي آن شبكه در پائيز ۱۹۶۵ رنگي خواهد بود، سازمان دهنده توسعه سريع برنامههاي رنگي نام گرفت. تمامي سه شبكه پخش برنامههاي تلويزيوني تا فصل ۶۷- ۱۹۶۶، زمان پخش برنامههاي رنگي را وارد سيستم خود كردند. اما تعداد تلويزيونهاي رنگي فروخته شده در آمريكا تا سال ۱۹۷۲ از تعداد تلويزيونهاي سياه و سفيد كمتر بود. سال ۱۹۷۲ نخستين سالي بود كه ميزان خريد دستگاههاي رنگي از ۵۰ درصد فراتر رفت. در اين سال همچنين باتوجه به ميزان فروش تلويزيونهاي، آگهي براي اين تلويزيونها پيش از برنامه پايان يافت.كوباكوبا در سال ۱۹۵۸ با استفاده از استاندارد NTSC و تجهيزات RCA در شبكه ۱۲ هاوانا، دومين كشور جهان در زمينه ارائه برنامههاي تلويزيوني رنگي، معرفي شد. ولي پخش اين برنامهها در سال ۱۹۵۹ در زمان انقلاب كوبا و تعطيلي ايستگاههاي تلويزيوني متوقف شد و در سال ۱۹۷۵ با وارد كردن تجهيزات از NEC ژاپن و SECAM جماهير شوروي كه مطابق با استاندارد NTSC بودند، از سرگرفته شد.مكزيكدر مكزيك ” گوئيلرموگنزاس كامازاناً (۱۹۶۵-۱۹۱۷) يك سيستم اوليه پخش رنگي را ابداع كرد. وي در سالهاي ۱۹۴۲، ۱۹۶۰ و۱۹۶۲ حق اختراع براي سيستمهاي تلويزيوني رنگي را دريافت كرد. حق اختراع (به ثبت رسيده در ۱۹ آگوست ۱۹۴۰) براي تنظيم كننده (آداپتور) فيلتر رنگي براي تلويزيون سياه و سفيد در سال ۱۹۴۲ اعطا شد كه اين سيستم مثابه گيرندههاي رنگي بود كه در سال ۱۹۳۶ توسط جان لوگي بِرد در بريتانيا و در آگوست ۱۹۴۰ بوسيله شركت CBS در آمريكا ارائه شده بود. در ۳۱ اوت ۱۹۶۴ «كامراناً نخستين پخش رنگي خود را از آزمايشگاهش در» گيك آزمايشات راديوي مكزيك«در خيابان» لوسرناً در شهر «مكزيكوسيتي» فرستاد. اين سيگنال ويدئويي با فركانس ۱۱۵ مگاهدترز و با جسامد صوتي ۴۰ متر باند (metre band) پخش شد. وي اجازه ساخت نخستين تبليغ رنگي را در مكزيك در ۸ فوريه ۱۹۶۳ دريافت كرد و «برنامه Paraiso Infantil» ساخت وي، از تلويزيون XHGC شهر مكزيكوسيتي پخش شد.كاناداتلويزيون رنگي به محض پخش برنامههاي تلويزيوني رنگي در آمريكا، از كانادا نيز متداول شد. ايستگاههاي تلويزيوني اين كشور ساخت برنامههاي تلويزيوني رنگي خود را از سال ۱۹۶۶ آغاز كردند.تلويزيون رنگي در اروپاتلويزيون رنگي در اروپا با كمي تاخير ساخته شد و باتوجه به برخي مشكلات فني به تعويق افتاد. اروپائيها باتوجه به اتخاذ تصميماتي براي ارائه سيستمي با ۶۲۵ خط نور براي پخش برنامههاي سياه و سفيد و با فريم كمتر اما پهناي باند بزرگتر، نتوانستند به طور مستقيم استاندارد رنگ آمريكا را در پيش گيرند.اين امر در هر صورت يك فقدان صلاحيت محسوب ميشد، چرا كه شامل مشكلاتي در زمينه رنگ بود كه با معرفي دستگاههاي ضبط ويدئويي در اواخر دهه ۵۰ اين مشكلات شدت پيدا كرد. از آنجا كه در آن زمان استوديوهاي پخش برنامههاي تلويزيوني دولتي بودند، انگيزههاي تجاري نيز كمتر مطرح بود.گرچه كار بر روي سيستمهاي گودبرداري رنگهاي مختلف با ثبت نخستين اختراع SECAM در سال ۱۹۶۵، تقريباً از دهه ۵۰ آغاز شد، سالها گذشت تا بالاخره نخستين برنامههاي تلويزيوني در سال ۱۹۶۷ پخش شد. آلمانيها باتوجه به نارضايتي از عملكرد NTSC و اقدامات اوليه SECAM، در سال ۱۹۶۳ گيرنده PAL را راه اندازي كردند. اين سيستم مشابه NTSC بود ولي برخي از نظرات SECAM را نيز بكار برده بود.فرانسويها در اين زمينه از SECAM تبعيت كرده و به طور عمده از روسها در اين زمينه استفاده كردند.نخستين گيرندههاي PAL با مشخصات كامل به يك خط تاخيري فرا صوتي دقيق وابسته بود كه در نخستين روزهاي سنجش حدود هزينههاي گيرنده را جبران ميكرد. ساير سيستمهاي كدبرداري رنگ كه تا آن زمان تصويب شده بودند، بر مشكلات رنگ در NTSC فائق ميآمدند ولي گيرنده PAL از آن جهت منحصر بفرد بود كه ميتوانست به عنوان يك گيرنده اقتصادي بدون استفاده از يك خط تاثيري، با عملكرد بهتر و در مواردي بهتر از يك معادل مدل NTSC ساخته شود.SECAM به چنين دقتي براي خط تاخيري خود نياز نداشت و ميتوانست از گونههاي فلزي ارزان قيمت تر و از لحاظ ميدان مغناطيسي قويتر بهره مند شود. در زمان آغاز استفاده از گيرندهها PAL در پخش برنامهها در سال ۱۹۶۷ با تعصب مشاهده شد كه پيشرفتها در تكنيكهاي ساخت شيشه (آينه) هزسينو دقت در خطوط تاخيررا به حدي پائين آورد كه گيرنده با سيستم PAL آسان نيز از لحاظ تجاري به سختي ساخته ميشود و تمامي گيرندههاي SECAM همانند گيرندههاي PAL خط تاخير را عملاً بكار ميگرفتند. تا پايان قرن ۲۰ خطوط تاخير از شيشه به طور كامل در تمامي معادلهاي الكترونيكي خود جايگزين شدند و تقريباً تمامي دستگاههاي تلويزيوني اكنون ميتوانند گيرندههاي PAL، SECAM و NTSC را كدبرداري كنند.نخستين پخش برنامه رنگي در اروپا بوسيله شبكه دوي BBC در اول ژوئيه ۱۹۶۷ با گيرنده PAL آغاز به كار كرد. نخستين پخش در غرب آلمان در ماه اوت در پي فرانسه در ماه اكتبر صورت گرفت. سيستم PAL اكثر كشورهاي اروپاي شرقي و انگليس، پرتقال، بلژيك، هلند، اتريش، مجارستان و امپراطوري چين و اتومن منتشر شد.در ايتاليا بر سه تصويب يك سيستم تلويزيوني رنگي ملي با نام ISA ساخته شده به وسيله «اينديست»، مشاجراتي صورت گرفت و اين عقيده سرو صدا به راه انداخت. در نتيجه ايتاليا يكي از آخرين كشورهاي اروپايي بود كه پس از آزمايشات فني طولاني به طور رسمي سيستم PAL را در سال ۱۹۷۷ تصويب كرد.فرانسه، لوكزامبورگ و شوروي و ديگر قلمروهاي خارجي آنها سيستم SECAM را انتخاب كردند. SECAM يك انتخاب رايج در كشورهاي با پستي و بلندي زياد و كشورهاي با اساس گسترده نصب تجهيزات سياه و سفيد بود، چرا كه سيگنال ناهموار SECAM بهتر با اين مكانها سازگار بود. تنها نقص واقعي SECAM اين بوده كه بر خلاف NTSC و PAL، دسترسي به پس توليد يك SECAM كدبرداري شده، بدون يك كاهش عميق در كيفيت عملاً امكان پذير نيست. نخستين پخش برنامه رنگي مرتب با استفاده از SECAM در اول اكتبر ۱۹۶۷ در شبكه دوي فرانسه صورت گرفت. در فرانسه و انگليس برنامههاي تلويزيوني رنگي در فركانس UHF توليد ميشد كه تا دهه ۸۰ در بريتانيا با ۴۰۵ خط نور و در فرانسه با ۸۱۹ خط شكل ميگرفت. (فركانس VHS براي تصاوير سياه و سفيد استفاده ميشد) ساير كشورها نيز كه تصاوير سياه و سفيد با ۶۲۵ خط نور را بر روي فركانسهاي UHF, VHF به نمايش ميگذاردند، برنامههاي رنگي را بر روي شبكههاي مشابه به سادگي پخش ميكردند. لازم به ذكر است كه برخي برنامههاي تلويزيوني بريتانيا به ويژه برنامههايي كه به وسيله شبكه تفتني ITC و يا براي آن شبكه ساخته ميشدند، پيش از معرفي تلويزيون رنگي به اين كشور براي فروش به شبكههاي آمريكايي ساخته ميشدند.نخستين برنامه تلويزيوني بريتانيا به شكل رنگي، يك سريال درام با عنوان «ماجراجويي آقاي لانسلوت» بود كه نخستين با به صورت سياه و سفيد در سال ۵۷-۱۹۶۵ ساخته شد و بعدها براي فروش به شبكه NBC آمريكا به صورت رنگي درآمد.تلويزيون رنگي در كشورهاي آسيايي مجاور اقيانوس آرامدر ژاپن شركت NHK با استفاده از يك نوسان در سيستم NTSC در ۱۰ سپتامبر ۱۹۶۰ يك تلويزيون رنگي را معرفي كرد. با اين وجود ساير كشورهاي اين منطقه از جمله سنگاپور(۱۹۷۳)، نيوزيلند(۱۹۷۳) و هند (۱۹۸۲) و استراليا(۱۹۷۵) تا مدتها بعد اين روش را بكار نگرفتند و در عوض سيستم PAL را بكار گرفتند. كره جنوبي تلويزيون رنگي را با استفاده از سيستم NTSC تا سال ۱۹۸۰ معرفي نكرد؛ گرچه اين كشور اين تلويزيونها را براي صادرات توليد ميكرد.تلويزيون رنگي در آفريقانخستين خدمات رنگي تلويزيون در آفريقا در سال ۱۹۷۳ با استفاده از سيستم PAL در جزيره «زن زيبار» تانزانيا معرفي شد. در آن زمان آفريقاي جنوبي هيچ سرويس تلويزيوني نداشت (باتوجه به مخالفتهاي رژيم آپارتايد)، اما در سال ۱۹۷۶ يك سرويس راه اندازي شد. نيجريه در دهه ۷۰ سيستم PAL را براي پخش برنامههاي رنگي اتخاذ كرد ولي كشورهاي نظير غنا و زيمبابوه تا دهه ۸۰ با سيستم سياه و سفيد كار ميكردند.تلويزيون رنگي در آمريكاي جنوبيدراوايل دهه ۷۰ برزيل نخستين كشور در آمريكاي جنوبي بود كه با استفاده از سيستم PAL با عنوان PAL-M در تركيب با سيستم NTSC و PAL تصاوير رنگي تلويزيوني را دريافت كردند. نخستين برنامه رنگي در ۱۹ فوريه ۱۹۷۲ پخش شد.پخش تلويزيوندر ساير كشورهاي آمريكايي از سيستم NTSC به تنهايي استفاده ميشد. (براي كشورهاي مجزا از فهرست معرفي تلويزيون در كشورها استفاده كنيد) آمريكا و كانادا : در بخش زيرليستي است كه نشان ميدهد چه زمان در استانهاي كانادا و آمريكا نخستين ايستگاههاي تلويزيوني رسمي آغاز به كار كرد.آمريكانخستين سرويس تلويزيوني منظم در آمريكا در دوم جولاي سال ۱۹۲۸ راه اندازي شد. «كميسيون راديويي فدرال»، «سي اف جنكينس» را براي پخش برنامه از ايستگاه «ويتون» در «مري لند» در حومه واشنگتن تعيين كرد. ولي براي حداقل ۱۸ ماه نخست، تنها تصاوير سايه نما از فيلم متحرك پخش ميشد. ايستگاه راديويي WRNY به سازمان دهندگي «هوگوگرنسبك» با مسئوليت محدود براي پخش برنامههاي تلويزيوني زنده در شهر نيويورك با استفاده از تصاوير ۴۸ خطي در ۱۴ آگوست ۱۹۲۸ راه اندازي شد. به طور همزمان گزنسبك نخستين مجله مربوط به تلويزيون در جهان را با همان عنوان منتشر كرد. ايستگاه تلويزيوني جنرال الكتريك در «اسچنكتادي» نيويورك از ۱۳ ژانويه ۱۹۲۸ به طور نامنظم آغاز به كار كرد و از طريق امواج كوتاه با تصاوير ۴۸ خطي نورهاي انعكاس را پخش ميكرد كه تا ماه سپتامبر به هفتهاي چهار برنامه رسيد. ايستگاه AB × W۲ با سيستم CBS در شهر نيويورك نخستين برنامههاي هفتگي خود را در ۲۱ جولاي ۱۹۳۱ با استفاده از سيستم الكترومكانيكي ۶۰ خطي آغاز كرد. در نخستين برنامه «شهردار جيمي واكر» ، «بوسرل سيستر»، «كيت اسميت» و «جرج گرشوين» دخالت داشتند. اين سرويس در فوريه سال ۱۹۳۳ پايان يافت. «دان لي» در دسامبر ۱۹۳۱ ايستگاه AO× W۲ را در لوس آنجلس راه اندازي كرد. اين ايستگاه تلويزيوني با استفاده از فركانس UHF برنامههايي را به طور منظم به استثناي يكشنبهها و روزهاي تعطيل تا چندين سال پخش ميكرد. تا سال ۱۹۳۵ م استوديوهاي پخش برنامههاي تلويزيوني الكترومكانيكي با وضوح پايين، در آمريكا ظاهر شدند؛ به استثناي دانشگاههاي دولتي كه اين روند تا سال ۱۹۳۹ به طول انجاميد. كميسيون فدرال ارتباطات در آمريكا دريافت هيچ استانداري فني مشخصي براي روند توليد تلويزيون وجود ندارد، بنابراين تمامي ايستگاههاي تلويزيوني مشابه در آمريكا تنها مجوز آزمايشي دريافت كردند و هيچ مجوز تجاري داده نشد. نمايش يك سيستم تماماً الكترونيكي توسط «فيلو فارنس ورث» در موسسه فرانكلين در فيلادلفيا، خط مستقيمي در جهت آينده تلويزيون ايجاد كرد. در ۱۵ ژوئن ۱۹۳۶، شبكه وان لي نمايش يك ماههاي را در تلويزيون با وضوح بالا در بر روي ريسور (گيرنده) AO× W۶ (و بعدها KTSL) با تصوير ۳۰۰خطي از يك فيلم متحرك آغاز كرد. شبكه ۱۹۳۶ ارائه كرد و در ششم نوامبر نخستين برنامه عمومي خود را در مطبوعات پخش كرد. شبكه NBC پخش برنامههاي منظم خود را در ۳۰ آوريل ۱۹۳۶ با پخش يك برنامه از افتتاحيه «نمايشگاه جهاني ۱۹۳۹ در نيويورك» آغاز كرد. تا ژوئن ۱۹۳۹ برنامههاي تلويزيوني منظم الكترونيكي با ۴۴۱ خط نور در شهر نيويورك و لوس آنجلس و تا ماه نوامبر در ايستگاه جنران الكتريك در «سچنكتاري» در دسترس بود. از ماه ميتا دسامبر ۱۹۳۹، ايستگاه NBC جنرال الكتريك در شهر نيويورك هر هفته از چهارشنبه تا يكشنبه برنامه پخش ميكرد و به طور كلي در هر ماه ۵۸ ساعت برنامه داشت. اين برنامهها ۳۳درصد اخبار، ۲۹درصد درام و ۱۷درصد برنامههاي آموزشي بود كه به طور متوسط دو هزار دستگاه گيرنده و بين پنج تا هشت هزار بيننده تا پايان سال از اين برنامهها بهره ميجستند. يك خودروي كوچك ميتوانست حوادث را تا ۱۰ مايل فاصله از فرستنده كه بر بالاي «ساختمان امپراطوري دولتي آمريكاً قرار داشت، پوشش دهد. كابل هم محور براي پوشش حوادث در» باغ ماديسون” بكار گرفته شد. منطقه تحت پوشش براي يك تصوير خوب دايرهاي به شعاع ۴۰ تا ۵۰ مايل از ساختمان امپراطوري بود كه اين منطقه پيش از ۱۰ ميليون نفر را پوشش ميداد. FCC در دوم مي۱۹۴۱، استانداردهاي مهندسي تلويزيون NTSC را با ۵۲۵ خط و ۳۰فريم و با صدايي كه با تغيير در فركانس ايجاد ميشود، اتخاذ كرد. دستگاههايي كه تا سال ۱۹۳۹ با تجزيه كمتر، به فروش رفت، هنوز هم براي كسب استانداردهاي جديد قابل تغيير هستند. FCC دريافت زمان براي ارائه مجوز تجاري به تلويزيون فرا رسيده و بنابراين نخستين مجوز اين چنيني در ا ول جولاي ۱۹۴۱ به ايستگاههاي تلويزيوني CBS, NBC در نيويورك و پس از آن به ايستگاه فيلكو در فيلادلفيا اعطا شد. پس از پيوستن آمريكا به جنگ جهاني دوم، FCC زمان مورد نياز براي پخش برنامه را براي اعطاي مجوز تجاري از ۱۵ ساعت در هفته به ۴ ساعت كاهش داد. اكثر ايستگاههاي تلويزيوني از پخش برنامه محروم شدند. برنامههايي نظير سرگرميهايي همچون بوكس، حوادث باغ ماديسون و اخبار جنگ نيز به برنامهها افزوده شدند. در سال ۱۹۴۲م، پنج هزار دستگاه در دست استفاده بود ولي توليد برنامههاي جديد تلويزيوني، راديويي و ساير تجهيزات پخش براي اهداف شهري از آوريل ۱۹۴۲ تا آگوست ۱۹۴۵ تعطيل شد.كانادا” شركت پخش برنامه كاناداً شبكه آمريكايي NTSC با سيستم ۵۲۵ خط نور را به عنوان استاندارد پخش خود تعيين كرد. اين شبكه در سپتامبر ۱۹۵۲ پخش تلويزيوني خود را آغاز كرد. نخستين برنامه ششم سپتامبر ۱۹۵۲ از ايستگاه CBFT در كبك در مونترال پخش شد. اين شبكه به دو زبان انگليسي و فرانسوي برنامه پخش ميكرد. دو روز بعد از آغاز كار اين شبكه در ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۲ ايستگاه CBLT در اونتاريو، تورنتو آغاز به كار كرد. اين شبكه يك ايستگاه انگليسي زبان براي اين كشور بود. نخستين ايستگاه تلويزيوني خصوصي در اكتبر ۱۹۵۳ در سادبيوري، اونتاريو (با عنوان CKSO) راه اندازي شد.فرانسهدر ۱۴ آوريل ۱۹۳۱ نخستين برنامه تلويزيوني با استاندارد ۳۰ خطي به وسيله «رنه بار تلمي» پخش شد. در ۶ دسامبر ۱۹۳۱ «هنري دي فرانس» شبكه CGT را راه اندازي كرد. در دسامبر ۱۹۳۲ «بارتلقي» يك برنامه آزمايشي سياه و سفيد را با عنوان (تلويزيون پاريس) (در ۶۰ خط) يك ساعت در هفته پخش كرد كه بعدها از اوايل ۱۹۳۳ به پخش روزانه مبدل شد. نخستين شبكه رسمي تلويزيون فرانسه در ۱۳ فوريه ۱۹۳۵ با ۶۰ خط با پخش برنامه از ۸:۱۵ تا ۸:۳۰ شب رسماً آغاز به كار كرد. اين برنامه با بازي «بياتريس برتي» از استوديوي «راديو- پي تي تي ويژن» در پاريس صورت گرفت. اين برنامه دامنه ۱۰۰ كيلومتري داشت. در ۱۰ نوامبر، «جرج مندل» رئيس استوديوي PTT نخستين برنامه تلويزيوني را در ۱۸۰ خط نور از فرستنده برج ايفل پخش كرد. در قرن ۱۸ «سوزي وينكر» نخستين گوينده از ماه ژوئن به بعد، برنامهاي را از خبرگزاري پخش كرد. برنامهها از چهارم ژانويه ۱۹۳۷ فهرست منظمي يافت و در طول هفته ساعت ۱۱:۳۰-۱۱ صبح و ۸:۳۰-۸ شب و در روزهاي يكشنبه از ۷:۳۰- ۵:۳۰ بعدازظهر پخش شد. در جولاي ۱۹۳۸ حكمي براي سه سال براي استاندارد با فركانس VHF با ۴۵۵ خط نور تعيين شد. در سال ۱۹۳۹ تنها حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دستگاه تلويزيون شخصي وجود داشت كه برخي در اماكن عمومي نيز در دسترس بود. با ورود فرانسه به جنگ جهاني دوم در سال مذكور، پخش برنامهها متوقف شد و فرستنده برج ايفل خراب شد. در سوم سپتامبر ۱۹۴۰ تلويزيون فرانسه به وسيله نيروهاي اشغالگر آلمان مصادره شد. يك توافقنامه فني بوسيله شركت (Compagnie des Comptevrs) و شركت «تله فونكن» به امضا رسيد و يك توافقنامه مالي براي آغاز سرويس دهي بوسيله وزارت ملي پست و راديوي آلمان به امضا رسدي در ۷ مي۱۹۴۳ در ساعت ۳ بعدازظهر نخستين برنامه مجدداً پخش شد. اين برنامه از تلويزيون پاريس در «كاگناك جي» پخش شد. اين برنامههاي منظم (پنج ساعت و يك ربع در روز) تا ۱۶ آگوست ۱۹۴۴ ادامه يافت. حدود يك هازر دستگاه با ۴۴۱ خط- اكثراً در بيمارستانهاي سربازان- اين برنامهها را مشاهده ميكردند. در سال ۱۹۴۴ «رنه بارتلمي» يك استاندارد تلويزيوين ۸۱۹ خطي را ارائه كرد. بارتلمي در طول دوران اشغال، به تلويزيوني با ۱۰۱۵ و حتي ۱۰۴۲ خط دست يافت. در اول اكتبر ۱۹۴۴ خدمات تلويزيوني پس از آزادسازي پاريس آغاز شد. اين خدمات از استوديوهاي «كوگناك- جي» پخش شد. در اكتبر ۱۹۴۵ پس از تعميرات، فرستنده برج ايفل دوباره راه اندازي شد. در ۲۰ اكتبر ۱۹۴۸ «ميتراند» استاندارد پخش برنامههاي ۸۱۹ خطي را تصويب كرد كه پخش آنها در اواخر ۱۹۴۹ بدان شكل آغاز شد. فرانسه تنها كشور اروپايي بود كه اين گونه برنامه را تصويب كرد. (ساير كشورها برنامههاي با خطوط ۶۲۵ را انتخاب كردند.)آلمانپخش برنامههاي الكترومكانيكي در آلمان در سال ۱۹۲۹ آغاز شد ولي اين برنامهها تا سال ۱۹۳۴ صامت بود. سرويس شبكه الكترونيكي در ۲۲ مارس ۱۹۳۵ با ۱۸۰ خط نور با استفاده از سيستم رابط فيلم و يا دوربينهايي با ديسك نيپكو آغاز شد. پخش برنامهها با استفاده از دوربينهاي بر مبناي ميدان يوني در ۱۵ ژانويه ۱۹۳۶ آغاز شد. بازبينهايي تابستاني المپيك برلين با استفاده از دوربينهاي الكتروني
ادامه مطلب فيلم هاي سينماي ايرانفيلمهاي سينماي ايرانفيلمهاي فارسيسينماصفحه سينماسينماهاي ايرانتاريخچه سينماي پس از انقلاب اسلامي ايرانسينما تو گرافي در ايرانكارگردان هاي سينماي ايرانهنرمندانآشنايي با ستارگان دوبله ايراندوبلاژ در ايرانعزتالله مقبليشير فروششيرين و فرهادمادرافسونگرشرمسارمستي عشقعمو نوروزيكي بود ، يكي نبودفرشته وحشيدستكش سفيداشتباهزندگي شيرين استشكار خانگيجدال با شيطانعروس دجلهدندان افعيزنداني اميرآتشپاره تهرانهمه سر حريفعسل تلخحسين كردآوانس اوگانيانسشيرين و فرهادليلي و مجنونصديقه (روح انگيز) سامي نژادآغا محمدخان قاجارگرجي عباديامسخره بازشهلا رياحيروح انگيزفخري پازوكيپرخيدهابراهيم مراديعصمت صفويدلكشملكه رنجبرمتري شيش و نيمخوكعبدا.. بوتيماربهروز وثوقيهنرمنداني كه سال ۹۷ با دنيا وداع كردندنامدارترين پدران سينماي ايرانمتن سنگ قبر20 گوينده برتر تاريخ دوبلهمنوچهر آذريمهناز افشار بيوگرافيسارا بهرامياصغر فرهاديسارينا فرهاديكتايون اميرابراهيميژاله كاظميمنوچهر نوذريچشم و گوش بسته
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
فهرست فيلم هاي ساخته شده سينماي ايرانفهرست فيلم هاي سينماي ايران بر اساس حرف الفبا1397 ، 1396 ، 1395 ، 1394 ، 1393 ، 1392 ، 1391 ، 13901389 ، 1388 ، 1387 ، 1386 ، 1385 ، 1384 ، 1383 ، 1382 ، 1381 ، 13801379 ، 1378 ، 1377 ، 1376 ، 1375 ، 1374 ، 1373 ، 1372 ، 1371 ، 13701369 ، 1368 ، 1367 ، 1366 ، 1365 ، 1364 ، 1363 ، 1362 ، 1361 ، 13601359 ، 1358 ، 1357 ، 1356 ، 1355 ، 1354 ، 1353 ، 1352 ، 1351 ، 13501349 ، 1348 ، 1347 ، 1346 ، 1345 ، 1344 ، 1343 ، 1342 ، 1341 ، 13401339 ، 1338 ، 1337 ، 1336 ، 1335 ، 1334 ، 1333 ، 1332 ، 1331 ، 13301329 ، 1328 ، 13271316 ، 1315 ، 1313 ، 1312 ، 13101309 ، ۰1399 ، 1398 ،ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
violence and lots of dancing - the soundtrack to Iran pre 1979
After Ghaysar, conservative and working class south Tehran became the setting of many Iranian films. In this photo: Gozar Akbar (1972)
A Man from South Tehran (1970) has an opening shot that features the capital’s new highrises at the time: the agriculture ministry building and the twin Saman Towers, which housed luxury apartments.
Nudity became more prevalent in film posters and soundtrack art. In this 1970 film, Panjereh (Window), the title sequences are credited to Kiarostami.
Esfandiar Monfaredzadeh wrote the music to many Iranian art house films, including Ghaysar and Baluch (1972).
Reza Motori (Reza the Motorcyclist), directed by Masoud Kimiai (1973). Song by Farhad.
Pop icon Aref sang in many films, including Nagoo Nah (Don’t say no). Dancing scenes were an integral part of commercial Iranian cinema before the revolution.
Ahdieh’s voice was often used to dub cabaret singers in movies.
Iraj Janatie Ataie was famous for writing lyrics for Iranian pop stars Ebi and Dariush. This one, Jangal (Jungle), was from the film Sun on the Lagoon (1973). Armed resistance against the Shah started in the jungles of Mazandaran around the time this film was made.
‘My gaze, your gaze, full of stories’... a song from Golha va Tanha, sung by Aref.
Pop diva Googoosh was also a hit on the screen. This is the sleeve to a song called Shab-e Shisheie (Glass Night).
Iraj Ghaderi liked to star in his own movies. Atesh (1972), or Thirst, featured a song from Ebi who was just getting started in his career.
Gharibeh (1972) or Stranger, is another example of the lone wolf hero of many Iranian films. This one starring macho heartthrob Behrouz Vosooghi.
Googoosh dances and sings ‘ Hamoomak Mourcheh Dareh’ for Naser Malek Motiee, one of the tough guys of FilmFarsi.
Hamisheh Ghayeb, Always Absent, was the name of a song in the film Tangsir, which is based on a real story that took place in Bushehr, now infamous for its nuclear reactor.
Hassan Kachal (1970) was made by Ali Hatami. The title character is from an Iranian fairytale.
The music for Amir Naderi’s 1973 film, Tangna (Impasse), was also composed by Esfandiar Monfaredzadeh. Faraydoun Foroughi sang a famous track in this movie, ‘There is No Saviour.’
The Men of the Gulf (1972), the Persian Gulf of course.
A Man from Isfahan (1967) featured Vahdat a popular comedian who used his trademark Isfahani accent to entertain audiences.
Another ***ually-charged 1972 FilmFarsi: Black Mehdi and Hot Pants. By 1977, these kinds of films were flops. Low budget Italian and American movies were cheap and easy to import, and had a lot more *** and violence to offer than their Iranian counterparts.
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |